واقعا اگر همهی مردم با سارقان همکاری کنند، هیچ سارقی دوست ندارد محارب شناخته بشود. ما باید به جایی برسیم که سارق از طعمهی خویش بخواهد که با اختیار و رضایت پولهایش را بدهد...
طنز روز
رضا ساکی
یک اتفاق واقعی: سه مرد سارق، خیلی خیلی محترمانه مردی را با چاقو به سوی خودرو راهنمایی میکنند. البته آنان فقط دستهی چاقو را به مرد نشان میدهند تا ثابت کنند نیتشان خیر است و قصد محاربه ندارند. در خودرو (خودرو گرم بوده و بخاریاش روشن بوده است) آنان از مرد میخواهند پول نقد و کارتهای بانکیاش را تحویل بدهد و چون مرد از دستور آنان سرپیچی میکند، اینبار دستهی قمه را نشان میدهند تا ثابت کنند بر مواضع غیرمحاربهییشان پایبند هستند! مرد بختبرگشته پولها و کارتهای بانکی را تحویل میدهد. بعد یکی از سارقان یک دستگاه کارتخوان سیار را به مرد میدهد و از او میخواهد موجودی کارتهایش را به حساب سارقان واریز کند تا سارقان بتوانند کمی از مشکلات زندگیشان را حل کنند. گویا در این بین یکی از سارقان گریه هم میکند و از هزینهی بالای تهیهی جهیزیه گله میکند و توی سر خودش میزند. بعد مرد هم با دستهای خودش زندگیاش را میریزد توی حساب سارقان و بعد سارقان او را تا در خانه میرسانند و بعد متواری میشوند.
اصلا قصد طرفداری از سارقان را ندارم، ولی واقعا همهی آنهایی که چاقو و قمه دست میگیرند، قصد محاربه ندارند؛ قصدشان کسب حلال است. حتا اگر گاهی از تیغهی چاقو و قمه هم استفاده کنند، باز نیتشان پاک است. واقعا اگر همهی مردم با سارقان همکاری کنند، هیچ سارقی دوست ندارد محارب شناخته بشود. ما باید به جایی برسیم که سارق از طعمهی خویش بخواهد که با اختیار و رضایت پولهایش را بدهد و طعمه هم همان کاری را کند که سارق میخواهد. در کمال آرامش و آسایش. اینجوری اصلا نیروی انتظامی هم نمیخواهیم.
باقیبقایتان.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
ثبت دامنه
|